معنی ضرب المثل فارسی؛ امان از خروس بی محل
به گزارش کتاب یار مهربان، در این مقاله از معنی ضرب المثل ها تاریخچه و معنی ضرب المثل امان از خروس بی محل را با هم می خوانیم. باخبرنگاران همراه باشید.

تاریخچه ضرب المثل امان از خروس بی محل
در زمان های بسیار دور، شخصی به نام کیومرث زندگی می کرد که از فرمانروایان نامدار و معروف ایران باستان بوده است و حتی باستان شناسان و محققان نام او را جزو لیست پادشاهان اساطیری و به نام گل شاه یعنی پادشاهی که از گل زاده شده قرار داده اند. وی فرزندی به نام پشنگ داشت که شبانه روز به کوه های مرتفع می رفت و در آنجا با خدای خود به زار و احتیاج می پرداخت. این پسر نزد کیومرث خیلی عزیز و گرامی و به نوعی نور چشم او بود.
کیومرث سپاه قدرتمند و بزرگی داشته است و لشگرکشی های بسیاری انجام می داد. به همین علت کشورهای زیادی با او دشمن بودند. شخصی به نام دیوان در جنگی از کیومرث به شدت شکست می خورد و او هم شعله انتقام را در قلبش روشن می نماید تا در لحظه مناسبی، زهر خود را به کیومرث بریزد و انتقام مردمش را از او بگیرد.
دیوان می دانست پسر کیومرث برای راز و احتیاج با خدا به کوه می رود. به همین دلیل در کمین او نشست تا در فرصت مناسبی او را بکشد و انتقامش را از کیومرث بگیرد. یک روز که پشنگ در حال رفتن به کوه بود، دیوان و تعدادی از افرادش او را تعقیب کردند و هنگامی که به کوه رسید به راز و احتیاج پرداخت و دیوان هم از فرصت استفاده کرد و از پشت، سنگ بزرگی به سر او زد و او را کشت و از آنجا گریخت.
فردای آن روز کیومرث به کوه رفت تا فرزندش را ببیند، اما در بین راه جغدی جلوی پایش نشست و آغاز به خواندن کرد و بعد از چند دقیقه پرواز کرد و رفت. کیومرث به راه خود ادامه داد و هنگامی که به کوه رسید با جنازه پشنگ روبرو شد. او به خاطر کشته شدن فرزندش بسیار گریست و از ته دلش جغد را نفرین می نماید و او را شوم می نامد. گویا از آن موقع جغد را پرنده ای شوم نامیدند.
کیومرث متوجه شد که فرزندش را دیوان به قتل رسانده است و به همین علت با سپاهش به سمت او حرکت کرد. در طول راستا خروسی را دید که رنگ سفیدی دارد و به همراه یک مرغ و تعدادی جوجه در حال چریدن هستند. ناگهان ماری به آنها حمله کرد و خروس برای دفاع از خانوادش با مار جنگید و با چند ضربه محکم مار را کشت و کیومرث غیرت و دلاور خروس را تحسین کرد و به سربازانش گفت مثل این خروس باشید و از ناموس و کشورتان تا پای جانتان دفاع کنید و دستور داد خروس و خانوادش را در قفسی بگذارند و هنگام بازگشت به ایران از آن ها مراقبت نمایند.
سپس ارتشش را حرکت داد و بعد از چند ساعت به مقر دیوان رسیدند و با یک حمله تمام افراد دیوان را کشتند و او را هم گردن زدند و به سمت ایران بازگشتند.
سال ها گذشت و و در این مدت کیومرث همواره به آن خروس آب و دانه می داد و به او محبت می کرد. یک شب خروس آغاز به خواندن کرد و همه از اینکه چرا خروس هنگام شب می خواند متعجب شده بودند. ناگهان ندیمه های قصر اطلاع داند کیومرث از جهان رفته است و همان لحظه اعلام کردند خروسی که بی وقت بخواند خروس بی محل است.
از آن دوران تا به امروزه، اگر فردی بی موقع سخن بگوید یا وسط صحبت کردن کسی لب به سخن بیاورد، ضرب المثل زیر را برایش به کار می برند:
امان از خروس بی محل
منبع: کجارو / بیتوته / yjc.ir